تاریخ بشریت سراسر از صحنه هایی است که در آن حق و باطل در مقابل یکدیگر قرار گفته و با یکدیگر مبارزه  کرده اند و این مسئله از ابتدای خلقت  آدم علیه السلام بوده و تا ظهور منجی بشریت ادامه خواهد داشت ،اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، آن است که در هر پاراگراف از تاریخ بشریت همیشه حق و حقیقت پیروز واقعی میدان بوده و هیچ گاه صفحه تاریخ به این شکل ورق نخورده است که نبردی شکل بگیرد و در آن باطل پیروز واقعی و همیشگی میدان باشد .
این مسئله به عنوان یک سنت الهی در آیات الهی مطرح شده است و در آیات متعددی به این حقیقت اشاره شده که باطل هیچ گاه به رستگاری و پیرزوی نخواهد رسید :
 (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ: بلکه حق را بر باطل فرو مى‏افکنیم، پس آن را در هم مى‏شکند، و بناگاه آن نابود مى‏گردد. واى بر شما از آنچه وصف مى‏کنید.)( الأنبیاء :  18)
با این حال در طول تاریخ  گروه های باطل برای رسیدن به اهداف و آروزهای پلید خود همیشه در نبرد با حقیقت بوده و در برهه های کوتاهی از زمان به خیال خام خود به پیروزی رسیده اند، اما در این نبردها نیز پیروزی واقعی برای پیروان حقیقت بوده و خواهد بود.

یکی از بزرگترین رویارویی های حق و باطل در طول تاریخ را می توان حماسه عاشورا معرفی کرد که در آن تمام باطل در برابر تمام حقیقت قد علم کرد،و صحنه های عبرت انگیزی برای بشریت از خود به جای گذاشتند ،صفحاتی که با تدبر و تامل در آنها می توان درس های بزرگی برای زندگی  آموخت .

صفحه اول:اخلاص
از جمله صحنه های عبرت انگیز در حماسه کربلا را می توان رویارویی دو صفحه اخلاص و شرک معرفی کرد که از یک طرف سپاه سید الشهداء با قرار دادن همه زندگی و هستی خود در طبق اخلاص به میدان آمدند و سپاه عمر سعد نیز با فراموشی کامل خداوند در صحنه نبرد برای رسیدن به ثروت و شهرت و مقام به مبارزه پرداختند .
در صفحه اول سید الشهداء علیه السلام با اخلاصی غیر قابل وصف و تنها برای اقامه دین و از بین بردن بدعت ها وارد میدان کربلا می شود .
حضرت با تاسی به آیات الهی از جمله:
(قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدید:بگو: «من فقط به شما یک اندرز مى‏دهم که: دو دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید، سپس بیندیشید که رفیق شما هیچ گونه دیوانگى ندارد. او شما را از عذاب سختى که در پیش است جز هشداردهنده‏اى [بیش‏] نیست.)( سبأ :  46)
ندای الهی را استجابت و به همراه یاران و خانواده خود تنها و تنها برای خداوند قیام کرد ،چرا که یقین داشت که با این قیام که رنگ و بوی الهی دارد ،بهترین معامله را با خداوند متعال انجام می دهد، معامله ای که بهای آن رضایت الهی و بهشت جاودان است:
(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم: در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‏] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کُشند و کشته مى‏شوند. [این‏] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله‏اى که با او کرده‏اید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.)( التوبة :  111)
اوج اخلاص این قیام تاریخی و بزرگ را می توان از خطبه های آن حضرت در طول مسیر رسیدن به کربلا مشاهده کرد ،وقتی که در کنار قبر رسول خدا و در ابتدای سفر خویش با خداوند متعال اینگونه مناجات کرد:
(خدایا این قبر پیامبر تو محمد است و من فرزند دخت محمد، تو خود می دانی که برایم چه پیش آمده است، خدایا من نیکیها را دوست داشته بدیها را دشمن دارم، ای خداوند با شکوه و بزرگوار، به حق این قبر و به حق صاحب این قبر از تو می خواهم که ان را برایم پیش آوری که خشنودی تو در آن است )(مدینه المعاجز،ج4،ص483)

صفحه دوم:شرک و کسب رضایت یزیدیان
اما در مقابل این اقیانوس عظیم اخلاص و خداباوری ،سپاهیان عمر سعد گرفتار شرک بزرگی شده بودند و تنها برای رسیدن به آمال و آروزهای خود و کسب رضایت یزید و عبید الله خداوند را به فراموشی سپرده و حاضر بودند برای کسب رضایت یزید دستان خود را آلوده به کشتن فرزند رسول خدا بکنند .
یکی از نمونه های بارز فراموشی خداوند و کسب رضایت خلق خدا در واقعه عاشورا سخنان شمر است که  شخصی با نام ابواسحاق این ماجرا را اینگونه به تصویر می کشد:
( شمر بن ذی الجوشن با ما نماز می خواند ،پس از نماز دست های خود را بلند کرده و گفت :خدایا تو میدانی که من مردی شریف هستم مرا مورد بخشش قرار بده .من به او گفتم چگونه خداوند تو را ببخشد در حالیکه د قتل فرزند پیامبر معاونت کردی ؟شمر گفت ما چه کردیم؟امرای ما به ما دستور دادند که چنین کنیم ما نیز نمی بایست با انها مخالفت کنیم .چرا اگر مخالفت می کردیم از الاغ های آبکش بدتر بودیم )(لسان المیزان ،ج3،ص 151)
خلاصه کلام آنکه در درگاه الهی تنها افرادی به پاداش های بزرگ و ماندگار دست پیدا می کنند که زندگی خود را بر پایه کسب رضایت خداوند متعال بنا کنند و هر گز در پی کسب رضایت خلق نباشند که این وعده خداوند متعال در قرآن مجید است که می فرماید:
إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً : مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسّک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه‏] آنان با مؤمنان خواهند بود، و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید.( النساء :  146)

نویسنده:امین ادریسی